کد مطلب:141818 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128

شهادت واضح
سماوی می گوید: آن چه به گمانم درست تر آمده همان است كه اهل مقاتل یادآور شده اند كه واضح در روز عاشورا با دشمن به مبارزه برآمد و پیاده با شمشیری آخته به سوی آنها شتافت، در حالی كه این گونه رجز می خواند:



«البحر من ضربی و طعنی یصطلی

و الجو من عثیر نقعی یمتلی



اذا حسامی فی عینی ینجلی

ینشق قلب الحاسد المبجلی؛ [1] .



از ضربت شمشیر و نیزه ام دریا به موج می افتد، و فضا از درگیری كشتارم پر می شود؛ هنگامی كه شمشیرم در دست راستم به حركت می آید، قلب حسدورز را می شكافد».


گفته اند: هنگامی كه «واضح» به زمین افتاد، امام را خواند و از او كمك خواست. امام با شتاب خود را بر بالینش رساند، او را در بغل گرفت و بوسید. «واضح» كه در حال جان دادن بود گفت: «كجا چون منی با فرزند رسول الله، این گونه باشد كه او گونه بر گونه ام نهد» و سپس جان پاكش از تن به در آمد و به فوز شهادت رسید. [2] .

درسی كه می توان گرفت: تردیدی نیست كه امام بر بالین پاره ای از یاران خود حضور یافته است. همه یاران و اصحاب امام دارای كمالات معنوی بوده اند؛ اما امام برخی را مورد مهر و محبتی ویژه قرار داده كه در خور دقت است. از جمله كسان، غلامی است كه شاید در دیدگاه این و آن چندان به او اعتنا نمی شده است. برخورد محبت آمیز امام با فردی كه به ظاهر از وجهه ای چندان در میان مردم برخوردار نیست، خود درسی اخلاقی است. این برخورد محبت آمیز، خود او را نیز به حیرت و اعجاب واداشته است.


[1] ابصار العين، ص 145.

[2] مقتل الحسين مقرم، ص 308؛ ابصار العين، ص 144 و 145.